ضمن عرض تبریک بمناسبت فرارسیدن سال ۱۳۹۱ وآرزوی
بهترینهادرسال
جدیدبرای تک تک دوستان وخوبان..........
اولین جمعه ی دیماه ۱۳۷۸بالاترازامدادداوودی برصخره های
پرازبرف نشسته بودم به اطراف نظری انداخنم احساس کردم به
بی نشانها
تعلق دارم وحضورخودرادرامتدادخطی سپیدوبی انتهادیدم
ودرافکارم تولدی زیبا
نقش بست.خوشحال شدم بخاطردوستی مهربان که یافتم و
کسی قادربه گرفتنش نیست وورزشی که هرزمان
اراده کنم درحریمش
آرام خواهم گرفت چون کودکان تمام مسیربرگشت رادویدم
ودرتمام طول هفته
به لحظات اتفاق افتاده وحضورمجدددرکوهستان فکرمیکردم
وازآن ببعددیگرصعودم
به ارتفاعات البرزلاجوردی قطع نگردید...
بادوستان کنارچشمه ای نشسته بودم پروانه ای برپایم نشست
ومدتهادرکنارم ماندومسیری
طولانی رادربرگشت همراهیم کرددلتنگ بود ازاینکه چرادیگر
پروانه ای نیستیم.کامجوئی ازبهاروغرق شدن
درجشن گلهاحق ماست که
صورتهای خودرامقابل بورانهای سهمگین قرارداده
وشلاقش راتحمل کرده ایم